تحولات منطقه

تنها آدم‌هایی که از بارش برف و وجود سرما متنفر بودند، همین میهمانان هتل کارتن هستند! بی‌دلیل نمی‌گویم شاید آن‌ها که زیر لحاف چپیده بودند، مرده بودند.

میهمانان هتل کارتن!
زمان مطالعه: ۴ دقیقه

به گزارش قدس خراسان، درباره کارتن‌خوابی و کارتن‌خواب‌ها زیاد شنیده بودم. حتی دو سه سال پیش وقتی خیلی اتفاقی برای تهیه گزارشی به حاشیه شهر رفته بودم، به یک مورد از آن‌ها برخورد کرده و درباره‌اش نوشته بودم؛ اما آن سوژه با سوژه امروز یا بهتر بگویم سوژه‌هایی که این بار آن‌ها را دیدم، از زمین تا آسمان تفاوت داشت.

گزارشی که از آن مرد کارتن‌خواب نوشتم، در فصل گرم سال بود و حتی بدون سرپناه هم می‌شد شب و روز را گذراند؛ اما آدم‌های این گزارش حتی برای لحظه‌ای هم نمی‌توانستند سرشان را از رواندازی که چند نفری زیر آن مچاله شده بودند، درآورند تا مبادا سرمای استخوان‌سوز چند درجه زیر صفر زیر پل، بیشتر از این برایشان دردسرساز شود. یک یا دو متر آن طرف‌تر یکی دو نفر هم انگار زیر لحاف‌مانندی خوابیده بودند. خیلی دوست داشتم لحاف پاره و کثیف روی آن‌ها را کنار بزنم و ببینم واقعاً خوابشان برده یا در اثر سرمای دیشب و امروز به خواب همیشگی فرو رفته‌اند! 

مرگ در خاموشی و سرما!

به نظر تنها آدم‌هایی که از بارش برف و وجود سرما متنفر بودند، همین میهمانان هتل کارتن هستند! بی‌دلیل نمی‌گویم شاید آن‌ها که زیر لحاف چپیده بودند، مرده بودند که این را یکی از همان‌هایی که آنجا بود، می‌گفت. «اسمم امیر است. در این ۲۶ سال که کارتن‌خواب بودم، بارها با صحنه‌هایی از مرگ دوستانم مواجه شدم که یا از سرما یخ زدند و مردند یا بیماری امانشان نداد و به پایان خط رسیدند».

از امیر می‌پرسم خودت چطور؟ فکر نمی‌کنی شاید روزی برسد که تو نیز به چنین سرنوشتی دچار شوی؟ جواب می‌دهد: راستش را بخواهید یک بار من هم تا پای سلام به عزرائیل رفتم و اگر تنها بودم و یک خدا پدربیامرزی نبود که مرا به بیمارستان برساند، شاید الان چند کفن هم پوسانده بودم! آهی می‌کشد و ادامه می‌دهد: کاش همان روز مرده بودم!

فراری از گرمخانه‌ها!

امیر پسر خوش‌مشربی به نظر می‌رسد. با اینکه ذهنیتم از این افراد طور دیگری بود و فکر می‌کردم آن‌ها معتادانی هستند که به هیچ‌کس اجازه نمی‌دهند وارد حیطه شخصی‌شان شود؛ اما هر بار که سؤالی داشتم، پرسشم را بی‌پاسخ نمی‌گذاشت و راحت جوابم را می‌داد.

گفتم چرا در این وضعیت راهی گرمخانه‌هایی که شهرداری مشهد برایتان فراهم کرده، نمی‌شوید؟ امیر می‌گوید: گرمخانه از اسمش پیداست که می‌تواند جای خوبی برای ما باشد؛ اما اینکه چرا سرمای چند درجه زیر صفر را به جان می‌خریم و به آنجا نمی‌رویم، دلیلش این است امروز که برویم، فردا صبح ساعت ۷ نشده، تحویلمان می‌دهند و دردسرها از آنجا برایمان شروع می‌شود. 

شروع مشکلات بیشتر پس از ترک!

می‌گویم این که خوب است. می‌توانید خیلی راحت ترک کنید و وارد جامعه شوید. چرا از این کار فراری هستید؟ می‌گوید برایمان دردسر درست می‌شود. 

یکی از دوستان امیر که با او دور آتشی که با ریزه‌آشغال‌های دور و اطرافشان درست کرده‌اند، نشسته است، جوابم را این‌گونه می‌دهد که چرا فکر می‌کنید ما دوست نداریم ترک کنیم؟ اتفاقاً ما خیلی بیشتر از شما به این کار رغبت داریم؛ اما مشکل دیگری وجود دارد. خود من یک بار همین کار را انجام دادم و ترک کردم؛ اما وقتی پاک شدم، انگار مشکلاتم دوباره شروع شد؛ چون از کمپ ترک اعتیاد که بیرون آمدم، به غذا برای سیر کردن شکمم و جا برای خوابیدن نیاز داشتم. هر جا به فکرم رسید، رفتم؛ اما کسی حاضر نشد به من کار بدهد حتی با همان خرج خورد و خوراکم و جایی که بتوانم استراحت کنم. با این شرایط در نهایت برگشتم به همین جایی که می‌بینید. معتاد کارتن‌خواب همیشه باید کارتن‌خواب بماند مگر اندک نفراتی که شانس یارشان باشد و بیرون از اینجا پس از ترک، کار و درآمدی برایشان فراهم شود و بتوانند دوام بیاورند وگرنه همان طور که گفتم، معتاد کارتن‌خواب تا زمانی که زنده است، زندگی‌اش همین است. 

لابه‌لای صحبت‌های امیر به نکته‌ای قابل توجه برمی‌خورم. او به دوستانش اشاره می‌کند و می‌گوید: هر کدام از این‌ها را که می‌بینی برای خودشان در حرفه و شغلی که داشتند و مهارتی که دارند، دکتر و مهندس هستند! باور کنید اگر شرایط برایشان فراهم شود و کار داشته باشند، یک لحظه هم اینجا نمی‌مانند!

در حالی که گوشم به صحبت‌های امیر است و چشمم دنبال سگی که لابه‌لای کارتن‌خواب‌ها می‌چرخد، درصد درستی استدلال امیر و دوستانش برایم بیشتر و بیشتر می‌شود. چه کسی حاضراست با چنین شرایطی و با این سختی در سرمایی استخوان‌سوز میان این همه آشغال و کثافت بخوابد،زندگی کند و... .‌

افزایش معنادار کارتن‌خواب‌های زن

در راه برگشت به روزنامه به حرف‌های خانم ممشلی یکی از فعالان انجمن‌های مردمی کمک‌رسان به کارتن‌خواب‌های مشهد فکر می‌کردم که می‌گفت بعضی وقت‌ها صحنه‌هایی در میان کارتن‌خواب‌ها می‌بینیم که واقعاً آزاردهنده و ترسناک است. درست از مهر ماه گذشته تا امروز تعداد زنان کارتن‌خواب افزایش معناداری داشته است. پیش از این شاید در منطقه اسماعیل‌آباد در میان ۲۰۰ مرد کارتن‌خواب، دو یا سه زن می‌دیدیم؛ اما الان واقعاً تعدادشان بیشتر شده و به چشم می‌آیند. این یک زنگ خطر است که باید جدی گرفته شود و فقط منطقه اسماعیل‌آباد نیست که با افزایش تعداد کارتن‌خواب‌ها مواجه شده است. زیر خیلی از پل‌ها به خصوص در حاشیه شهر مشهد و بولوارهای بزرگ شهر می‌شود تعدادی از آن‌ها را پیدا کرد!

ظهوریان یکی دیگر از فعالان خیریه مردمی که برای کارتن‌خواب‌ها و قشر آسیب‌پذیر جامعه کمک‌رسانی از جمله پخت غذا دارند نیز برایم از شرایط سخت این روزهای کارتن‌خواب‌ها گفت و درخواستش از مردم این بود که در این روزهای سرد به کارتن‌خواب‌های بیرون مانده توجه بیشتری داشته باشند.  

خبرنگار: هاشم رسائی‌فر

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.